دور کردن شخص از پریشانی
استرس همیشه حالت بدی نیست. استرس باعث میشود تا تمرکز کنیم، مصمم شویم و توان و طاقت خود را بیازماییم. فقط زمانی که استرس آنچنان زیاد میشود که تولید پریشانی میکند، هدفهای بلندمدت خود را گم میکنیم و دنبال چیزی میگردیم که ما را موقتاً به آرامش برساند. در این زمان است که بهشدت دنبال یک درِ خروجی میگردیم تا از درد و تألم فاصله بگیریم. بحران نوجوانی هم می تواند یک پریشانی باشد.
درست است که یکی از اصول مهم و حیاتی در ارتباط این است که دیگران احساس کنند که درکشان میکنیم، اما گفتن این حرف از عمل کردن به آن خیلی سادهتر است بهخصوص زمانی که باکسانی سروکار دارید که در پریشانی به سر میبرند. در این مواقع اولین کاری که باید بکنید این است که اشخاص را از حالت پریشانی دور کنید تا مغزشان در شرایطی قرار بگیرد که بتوانند به حرف شما گوش بدهند.
به دیگران کمک کنید تا احساسات خود را تخلیه کنند
اگر سعی دارید در شرایط اندوه و پریشانی با دیگران در ارتباط قرار گیرید، افزودن بر استرس آنها، میتواند مصیبتبار باشد. ممکن است آنها واکنشی نشان دهند که به سودتان نباشد.
سعی کنید به کسانی که در شرایط بحرانی و پریشانیاند، فرصت نفس کشیدن بدهید. بهاینترتیب میتوانید شرایط را به وضع عادی برگردانید. به این نحو نهتنها طرف مقابل را آرام میکنید، بلکه ارتباطی ذهنی میان او و خودتان نیز برقرار میکنید. وقتی این پل ارتباطی میان شما و او زده شد، میتوانید از موقعیت استفاده کنید و با او به صحبت بنشینید.
بهترین کار برای کسی که در حال تخلیه هیجانات خود است میتوانید بکنید این است که اجازه دهید این اتفاق بیفتد. اشتباهاتی که بسیاری از افراد در این موقعیت مرتکب میشوند این است که:
- لحن تدافعی میگیرند
- یا سعی میکنند راهحل ارائه دهند
- یا عصبی میشوند
شما نباید این اشتباهات را تکرار کنید. بهجای آن کارهای زیر را انجام دهید:
- بهطرف مقابل خود فرصت کافی بدهید که هرچه میخواهد حرف بزند. افراد وقتی خودشان را تخلیه میکنند، گله و شکایت میکنند، واکنش جنگ یا گریز متوقف میشود. وقتی کسی تخلیه هیجانی یا گله و شکایت میکند بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که سخن او را قطع نکنید.
- حالت تدافعی به خود نگیرید و با او جروبحث نکنید.
- بعدازاینکه او تخلیه هیجانی کرد هردوتان حالت فرسوده پیدا میکنید که البته نباید این وضع را باحالت آرمیدگی اشتباه بگیرید. در این لحظه ممکن است چنین به نظر برسد که نوبت شماست که حرف بزنید اما اینچنین نیست. این رفتار اشتباهی است که بسیاری مرتکب میشوند. اگر در این وضعیت شروع به صحبت کنید طرف مقابل حالت بسته به خود میگیرد زیرا خستهتر از آن است که گوش بدهد.
بهجای آن مکث کنید و بعد به او بگویید «بیشتر حرف بزن»، گفتن این جمله اثرات مثبت زیادی دارد ازجمله اینکه قصد ندارید جروبحث کنید و همچنین نشان میدهد که به حرفهای او گوش کردهاید درنتیجه فرد مقابل شما دلیلی برای منازعه با شما پیدا نمیکند و سرانجام نرم میشود و شما میتوانید با او ارتباط بگیرید.
رفتار با نوجوان
در اینجا به صحبتی برای والدین میرسیم، بهخصوص آن دسته از شما که دارای نوجوان هستید. ازآنرو به این مطلب تأکیددارم که اگر بتوانید نوجوانتان را به آرامش برسانید، همه افراد خانواده نفسی از روی راحتی میکشند!
اگر نوجوان داشته باشید، احتمالاً متوجه شدهاید که به نظر میرسد نوجوانان اصولاً افرادی مخالف و غریبهاند، که از این حیث باید بگویم حق با شماست. در مقایسه با بزرگترها، نوجوان نسبت به ناراحتیها واکنش حادتری نشان میدهند و هورمونهای استرس بیشتری ترشح میکنند. میزان انتقالدهندههای عصبی دوپامین و سروتونین آنها هنوز در حال رشد است. مدارهای تصمیمگیریشان هنوز بهطور کامل رشد نکرده و متکامل نشده است. درنتیجه آنها بهسرعت از استرس به ناراحتی و پریشانی میرسند. آنها خوب قضاوت نمیکنند، نمیتوانند احساسات خود را بالغانه مخابره کنند. بسیار زود برآشفته میشوند یا میگویند «از تو متنفرم».
این وضعی است که آنها دارند. اما شما چه میکنید؟ همه ما بهعنوان پدر و مادر مرتکب اشتباهاتی میشویم. بسیاری از ما بیشازاندازه حمایتگریم، بیشازاندازه مشوشیم، بیشازاندازه سرکوفت را تحمل میکنیم و کوتاه میآییم. و این طرز برخورد میتواند فرزند نوجوان ما را تکانهای کند و سبب شود که واکنشهای تند و حسابنشده بروز دهد، سرپیچی کند، رفتارهای مخالف به نمایش بگذارد و رفتاری ناشایست داشته باشد.
اگر میخواهید بدانید آیا وضع در خانه شما هم به همین نحو است، به نوجوانتان اجازه بدهید این حالتهایش را به شما بگوید، به او فرصت دهید تا هیجاناتش را تخلیه کند و به آرامش برسد. یکی از این روزها که بهاتفاق رانندگی میکنید و نوجوانتان در اتومبیل نشسته و راه فراری ندارد، این سؤالات را از او بکنید:
- بیشترین زمانی که از من یا مادرت (پدرت) ناراحت شدهای کی بوده است؟
- این برای تو تا چه اندازه بد بود؟
- و سبب شد بخواهی که چکار کنی؟
- چه کردی؟
سپس وقتی فرزندتان صادقانه به این سؤالات جواب داد، به او بگویید «خیلی متأسفم، نمیدانستم تا این اندازه بد بود.»
به نکته زیر توجه کنید:
اگر میخواهید باکسی که احساسات خود را فرومینشاند تماس برقرار کنید، از او بپرسید «آیا هرگز رفتار من سبب شده که تو فکر کنی من به تو احترام نمیگذارم؟» «آیا هرگز رفتار من سبب شده که فکر کنی حرفهای تو ارزش شنیده شدن ندارند؟»
آماده یک واکنش احساسی باشید. وقتی نوجوانتان حرف میزند، سخن او را قطع نکنید و حالت تدافعی نگیرید. اجازه دهید او احساسات و هیجانات خود را تخلیه کند و به آرامش برسد. در این وضعیت است که احساسات مثبت جای خالی احساسات منفی تخلیهشده پر خواهند کرد.