اگر یک راز وجود داشته باشد…
تنها یک مهارت و دیدگاه وجود دارد که هم در دسته مهارتهای شنیداری است هم بیانی. احترام، شاه کلید ارتباطات است. از اول تا آخر همه روابط، اگر بخواهیم بگوییم یک راز در ارتباطات وجود دارد بیشک آن راز، احترام و احترام است. مادامیکه احترام حفظ شود میتوان اختلافات انسانی، تاریخی، قوی و قبیلهای و اختلافات کشورها را از بین برد. با رعایت کردن احترام، میتوانید در مورد هر موضوع داغ و جنجالبرانگیزی بحث کنید، با همه جور آدم ارتباط برقرار کنید و درنهایت روابط خود را طی سالها حفظ و نگهداری کنید. احترام، مثل آبی است که به گیاه ارتباطات داده میشود و موجب رشد آن میشود. هیچ رابطهای بدون احترام متقابل ادامه پیدا نمیکند و مستحکم نمیشود، حتی ارتباط بین والدین و فرزند.
کلید ارتباطات دقیقا چیست؟
بر اساس پژوهشهای مارتین بابر، اندیشمند قرن بیستم درزمینهٔ الهیات، دو نوع رابطه در روابط انسانها وجود دارد. یکی رابطه «من- آن» و دیگری رابطه «من- شما».
در رابطهٔ «من- آن» همانطور که از نامش پیداست، طرف مقابل را همچون شیء تصور میکنید و از آن سوءاستفاده میکنید، با او مثل یک دشمن رفتار میکنید و هدفتان حمله، دفاع یا استثمار است. در اینجا افراد را تحقیر میکنیم و با کلام و رفتار بیشرمانه با آنها برخورد میکنیم.
متوجه باشید که درباره انسانهای فضایی صحبت نمیکنیم! درباره من و شما نیز این موضوع ممکن است صدق کند. هرگاه در فکر خود گفتید «حقش بود اینگونه با او رفتار کنم» در رابطه «من- آن» قرارگرفتهاید و دارید رفتار بد و اشتباه خود را توجیه میکنید. بهعنوان مثال برخی مردان، زنان زیبا و جذاب را بهمنزله اشیایی برای روابط جنسی قلمداد میکنند و آنها را به شکل کالا و فقط برای رفع نیاز خود میخواهند. یا مثال دیگر وقتی است که دختر در آشنایی برای ازدواج اولین سؤالهایش درباره پول و دارایی مرد است. یعنی قبل از آنکه بخواهد بهعنوان یک انسان او را ببیند قبل از آنکه بفهمد او شعور و شخصیت دارد دنبال داشتههای مادی اوست. این هم نوعی از روابط «من-آن» میباشد.
الگوی فکری رقابتی نیز نوع دیگری از روابط «من-آن» است و انسان بهراحتی در آن گرفتار میشود. اگر با دوست یا همکار خود دچار اختلاف شوید، این الگوی فکری مشکلآفرین میشود و تفکر شما بر این قرار میگیرد که یکی از شما باید بازنده شوید و دیگری برنده. و خب طبیعتاً شما تصمیم میگیرید برنده شوید و میخواهید مطمئن شوید که سرانجام طرف مقابل بازنده خواهد شد.
متأسفانه الگوی فکری «من-آن» خیلی وسوسه کننده است زیرا فرد احساس میکند کار و رفتارش منطقی است! وقتی دیگران را حقیر میشماریم و رفتار بدی با آنها میکنیم، به خود میگوییم که کار درستی انجام میدهیم و داریم با دیگران همانگونه رفتار میکنیم که لیاقتش را دارند(!) و آنها واقعاً احمقاند!
رابطه «من- شما» نقطه مقابل رابطه «من-آن» است. این نوع روابط، یک ارتباط انسانی است که در آن با احترام و متانت با طرف مقابل رفتار میکنید و برای برقراری رابطهای بهتر و صمیمانهتر، تمایل خود را بهطرف مقابل ابراز میکنید، حتی اگر از یکدیگر ناامید و عصبانی باشید. این مدل ذهنی لازمهٔ پیشرفت در ارتباطات شما و رشد صمیمیت است.
نکته مهم و عجیب!
نکته مهم و کمی عجیب درباره این الگوهای فکری که باعث خطای ذهنی ما میشود این است که اگر شما دیگران را تحقیر کرده و با آنها رفتار بدی داشته باشید، آنها هم مقابلهبهمثل خواهند کرد و همانگونه که انتظار دارید، با شما رفتاری آزاردهنده و کینهتوزانه خواهند داشت. برعکس، اگر بهرغم عصبانیت خود، با دیگران با مهربانی و احترام رفتار کنید، آنها تقریباً انعطافپذیرتر خواهند بود و نسبت به دیدگاهها و احساسات شما واکنشی بهتر نشان خواهند داد.
در این حالت فکر میکنیم درست و منطقی پیشبینی کردهایم! و در درون به قدرت پیشگویی و انسانشناسی خود میبالیم! درصورتیکه رفتار ما باعث عکس العملهای گوناگون از جانب دیگران میشود.
توجیه نکنید!
مردم رابطهی «من-آن» را به شیوههای مختلف توجیه میکنند. آنها میگویند که نمیتوانند با طرف مقابلشان با احترام رفتار کنند. حالآنکه منظور واقعیشان این است که «من نمیخواهم این کار را انجام دهم.» یا «من از این کار امتناع میکنم.» شاید فهرستی طولانی از دلایل منطقی و قانعکننده داشته باشید که چرا نباید با همسر، خواهر، برادر، همسایه یا همکار خود با احترام رفتار کنید.
فرض کنید از دست شوهرتان عصبانی هستید. علت عصبانیت شدید شما این است که با همسرتان مشاجره کردهاید و پس از دعوایی طولانی به همان نقطه اول رسیدهاید. و او شمارا یک عجوزه لعنتی خطاب کرده است. عصبانیت خود را مستقیم اما محترمانه و بدون تظاهر ابراز کنید:
«الآن بهقدری ناراحت و عصبانیام که میخواهم منفجر شوم. واقعا احساس میکنم میخواهم خفهات کنم. میدانم که تو هم از دست من ناراحتی. من عاشق تو هستم و وقتی ما اینطور باهم میجنگیم واقعاً ناراحت میشوم. بیا دراینباره حرف بزنیم. میشود توضیح دهی من چه کردهام که مایه ناراحتیات شده است؟»
این جملات بهروشنی نشان میدهد که شما عصبانی هستید. شما درباره احساس خود ظاهرسازی نکردهاید و انتقاد خود را بهصورت ساختگی مطرح نکردهاید. بلکه دقت کردهاید به عزتنفس طرف مقابل لطمه نزنید. شما تلاش نکردهاید تحقیرش کنید. او نیز بهاحتمالزیاد جنگ با شمارا لازم نمیبیند. زیرا احترام خود را به او منتقل کردهاید بیآنکه او را تحقیر کرده یا آزار داده باشید.
لطفا از راه خاکی نروید!
ابسیار افرادی هستند که با مدل ذهنی «من- آن» در یک رابطه قرار میگیرند، روبرویی را مثل یک شیء میبینند که مزایای خاصی دارد و فقط به آن مزایا فکر میکنند نه خودِ انسانی طرف مقابل. و بهمحض اینکه آن مزایا قطع شود یا مورد تهدید قرار بگیرد ناگهان چهره عوض میکنند. طرف مقابلشان هم دیر یا زود این را میفهمد و آنگاه است که کار به دعوا، بحثهای شدید، کدورت و حتی درگیری میکشد. در آخر کار هم همین فرد میآید مینشیند و اندر معایب ارتباطات و اینکه زمانه، زمانهٔ بدی شده است برای دیگران سخنرانی میکند!
متأسفانه اگر سری به فضای مجازی بزنید که در آن افراد بیشتر شخصیت و خود واقعیشان را به نمایش میگذراند، تنها چیزی که در بحثها و نظرات بهندرت دیده میشود رعایت احترام و توجه به آزادی بیان و سلیقه دیگران است. و همین مسئله دارد به بسیاری از ارتباطات ما لطمه میزند. من و شما هم ممکن است گاهی اشتباه کنیم اما مهم این است: سعی کنیم یادمان نرود که با یک انسان روبرو هستیم که درهرحال شایسته احترامی انسانی است.
کلید ارتباطات را همیشه دردست داشته باشید، اگر ارتباطات خوب و موثر میخواهید
درنهایت همه ما ناچاریم بین دو مدل ذهنی «من- آن» یا «من- شما» یکی را انتخاب کنیم. یقیناً مجبور نیستید به کسی که فکر میکنید لیاقت احترام ندارد، احترام بگذارید ولی شکی نیست که هیچیک از مهارتهای ارتباطی بدون وجود احترام کارایی نخواهند داشت. اگر خواهان ارتباطاتی قدرتمند هستید که در زندگی شخصی و کاری خود به اوج قلههای موفقیت برسید، پیشنهاد من به شما این است که سنگ بنای ارتباطات خود را بر این اصل قرار دهید: احترام، احترام و احترام.
عالی
خیلی ممنونم از شما بابت مطالب عالی و کاربردیتون.واقعا هر ارتباطی به بندی به نام احترام بنده .