یکی از زیرشاخههای ارتباطات، فن بیان است. اینکه به صدا و دستگاه تولید صدای خودمان مانند یک ساز موسیقی نگاه کنیم و کاری کنیم تا دیگران، هم صدای ما را بهتر و واضحتر بفهمند و هم منظور کلمات و احساسمان را. مخصوصاً در محیط بیرون و در فضای کسبوکار اهمیت این موضوع دوچندان میشود و برای کسی که اولین بار با ما آشنا میشود در لحظات ابتدایی کوچکترین مسائل ازجمله حجم و لحن صدای ما بسیار تأثیرگذار است و وجهه ما را در ذهن دیگران کاملاً دگرگون میسازد. شاید تا چند سال گذشته این مباحث ما را فقط به یاد کلاسهای بازیگری و گویندگی میانداخت ولی خدا را شکر الان خیلی از ما به اهمیت این موضوع واقف شدهایم و میدانیم که بیانِ بهتر، به درد همه ما میخورد.برای صحبت دراینباره سراغ گویندگان و اساتید به نام این حوزه رفتهام. استاد فرزانه معصومیان مدرس دورههای فن بیان، ارتباط موفق، سخنوری و گویندگی و عضو هیئتمدیره موسسه ترنم اندیشه روشن میباشند. ایشان به گفته خودشان اولین کسی هستند که در ایران کلاسهای فن بیان را در سال 78 برگزار کردهاند. و در سه دوره، گویندهٔ برتر زن در جشنواره خبر و برنامههای سیاسی سازمان صداوسیما شدهاند.
از دید فرزانه معصومیان جایگاه فن بیان و ارتباطات در کسبوکار کجاست؟
فرزانه معصومیان :به نظر من حرف اول را در کسبوکار و تجارت قدرت کلامی، قدرت فرا کلامی (آن چیزهایی که روی کلمات میآوریم و برجستهاش میکنیم) و قدرت غیرکلامی (زبان بدن) میزند. ازنظر من اینهاست که شخص را پولدار میکند، در هر جا و کاری. اتفاقاً چند روز پیش یکی از دانشجوهایم میگفت تازه دانشگاهم تمامشده و همکلاسی من با معدل 13 مدیر شده ولی به من با معدل 18 کار خوبی نمیدهند. مشکل اینجا بود که فقط درس خوانده بود و از فن بیان و انتقال تجارب و دانستههایش بهرهای نبرده بود. ما باید هم حرفهای خوب بلد باشیم و هم خوب حرف بزنیم که به نظرم دومی اهمیت بیشتری دارد. مردم بیشتر از اینکه به حرفهای ما گوش دهند به چگونه صحبت کردن ما گوش میدهند. آن چیزی که شمارا جذاب و پولدار میکند لزوماً لغات نیستند بلکه چگونگی بیان آنهاست. و خیلی درگیر افزایش دایره لغاتتان نشوید. انسانی که میتواند خیلی خوب از کلمات استفاده کند و این زیباییشناسی در خصوص کلام، به نظر من مهمترین و قابلتوجهترین مهارت است که میتواند یک نفر را به اوج ببرد.
یادگیری فن بیان چقدر اکتسابی است و مدتزمان موردنیاز برای فراگیری این مهارت چقدر است؟ چون چیزی است که به تکرار نیاز دارد و اگر مثلاً 4 تا تکنیک هم بدانیم تا نتوانیم عمل کنیم و درست عمل کنیم بهجایی نمیرسیم.
فرزانه معصومیان :این مهارت اصلاً ذاتی نیست و کاملاً اکتسابی است. خود من آدمی بسیار خجالتی بودم و تنها با تمرین پیشرفت کردم. در مورد زمان فراگیری، ما داشتیم و داریم کسانی را که با یک کارگاه 5 ساعته کارشان راه افتاده چون با همه وجود میخواستند و همه وجودشان چشم و گوش بود. به نظرم دو موضوع در طولانی شدن مدت فراگیری دخیل است، یکی نیاز و دیگری علاقه. و اگر این دو باهم ترکیب شوند نتیجهگیری صددرصدی خواهد شد.
با توجه به تمام تجربیات شما و تدریسهایتان، شایعترین مشکلات فن بیان ما ایرانیها را در چه میدانید؟
فرزانه معصومیان :یکی از مشکلات شایع این هست که دهانمان را خوب باز و بسته نمیکنیم دقیقاً برعکس خارجیها که اگر دقت کنید دهانشان را خوب باز و بسته میکنند. باید مصوتها رو خوب ادا کنیم یعنی اَ اِ اُ آ او ای.
علت اینکه 90 درصد کسانیکه در ارتباط برقرار کردن از طریق بیان ناموفقاند این است که از صدایشان بهطور موزون استفاده نمیکنند. از ریتم و لحن خوب بهره نمیبرند. همانطور که یک موسیقی اوج و فرود دارد و ما را بهجاهای مختلف میبرد صدای من و شما هم میتواند و باید همینگونه باشد. ملکالشعرای بهار میگوید مردم ما بهجای حرف زدن ناله میکنند، من میگویم مردم ما یکنواخت حرف میزنند. مثل یک ماشین یا ربات! هیچ حسی از حرف زنشان دریافت نمیشود. مثلاً کسی حرفی میزند و اصلاً معلوم نمیشود این را معمولی گفت یا بیتفاوت؟ خوشحال است یا ناراحت؟ برای همین شخص نمیتواند مقصود ذهنیاش را خوب عنوان کند و برداشتی هم که روبرویی از حرفش میکند قطعاً اشتباه است، بنابراین اختلاف و دعوا پیش میآید. ریتم شامل مکث و سکوت بجا، تأکید مناسب و بجا، سرعت مناسب و فرازوفرود است. لحن در بیان همان بروز احساس است یعنی اینکه بتوانیم جملهای را با حالات مختلف مثل ترس، ناراحتی، شک، خوشحالی و… بگوییم.
مسئله دیگر انرژی است. باید پرانرژی صحبت کنیم البته نه به این معنا که به تارهای صوتی خود فشار بیاوریم. پرانرژی بودن یعنی حس شارژ بودن داشته باشید که این باعث میشود اطرافیانتان حس خوبی از شما بگیرند.
یکی از مشکلات شایع دیگر نگاه نکردن و نداشتن تماس چشمی مناسب است. در حین صحبت باید بهطرف مقابلمان نگاه کنیم.
یکی از معایب دیگرمان این است که خوب و درست نفس نمیکشیم. در اصل ما با نفس کشیدن حرف میزنیم. ما دوتا ریه داریم که میتوانیم از آنها کاملاً استفاده کنیم و پر از اکسیژن و خالی بشوند، ولی حدوداً از یکسوم آن استفاده میکنیم و یک پرده دیافراگم داریم که تقریباً تعطیلش کردهایم و اصلاً استفادهای نمیکنیم! برای استفاده از دیافراگم باید هنگام نفس کشیدن شکم کاملاً بیرون بیاید درحالیکه ما اغلب شکم را تو میدهیم و جلوی دیافراگم را میبندیم!
برای کسانیکه امکان حضور در کلاسها را ندارند یا به مطالعه علاقهمند هستند کتاب معرفی میکنید.
فرزانه معصومیان :کتاب «خودآموز سخنرانی» نوشته آماندا ویکرزر و استیو باویستر که آقای ابوذر کرمی ترجمهاش کردهاند، به نظرم کتاب بسیار کامل و خوبی برای خیلی از ماست. از کسی که میخواهد کنفرانس ارائه دهد تا کسی که میخواهد وکالت یا تدریس کند. این کتاب تمام مسائل را پیشبینی کرده و برای آن راهحل ارائه کرده است. و خوبیاش این است که خودآموز هست و در هر مرحله از شما تست میگیرد و امتیازتان را حساب میکنید و میزان پیشرفت و سطح خود را میسنجید.
لطفاً چند تمرین عملی و مهم را که برای خوانندگان عزیز ما مؤثر باشند، معرفی نمایید.
فرزانه معصومیان :میخواهم با موردی شروع کنم که شاید فکر کنید خیلی به فن بیان مربوط نیست و آنهم مراقبت از مغز است. ما بامغزمان حرف میزنیم و مغز دستور هر عملی را در بدن ما صادر میکند. برای همین باید مغز را تغذیه کنیم و حواسمان به آن باشد. راههای تغذیه مغز بهاختصار عبارتاند از تنفس صحیح، آب کافی خوردن، تغذیه مناسب و خواب کافی و مناسب.
تمرین مهمی که روی آن تأکید زیاد دارم این است که یک متن انتخاب کنید و بهصورت اغراقآمیز مصوتها را ادا کنید یعنی بیشازحد دهان را باز و بسته کنید (عمودی، افقی و غنچه).
ضبط کردن صدا و حتی ضبط کردن فیلم خیلی میتواند به ما کمک کند تا بتوانیم عیب و نقص خود را پیدا کنیم و توانمندیهایمان را هم قوت ببخشیم.
مورد دیگر تنفس صحیح است که پیشتر به آن اشاره کردم.
تمرین مؤثر دیگر این است که دندانها را رویهم کلید کنید و شروع به صحبت کردن کنید. این کار باعث عدم استفاده یکی از عناصر صحبت یعنی دندانها میشود و موجب میشود با حرکت بیشتر زبان حرفها را ادا کنیم و درنتیجه زبان تقویت میشود.
تمرین بعدی گذاشتن خودکار زیر زبان و یا بین دندانها و همزمان صحبت کردن است. به این شکل هم جلوی زبان و هم دندانها و هم تا حدی لبها را میگیریم و مجبور میشویم آنقدر اینها را حرکت دهیم تا حرفمان واضح شنیده شود و باعث میشود تا ماهیچههای صورت و دهان قوی شوند.
تمرین آخر که میخواهم بگویم را کمتر کسی از پس آن برمیآید! و این است که یک جمله را با دهان و لبهای کاملاً بسته بگوییم تا حدی که دیگران کمی متوجه بشوند.
سپاس از مطالب مفیدتان استاد فرزانه معصومیان. و اما حرف پایانی…
فرزانه معصومیان :قدم اول را برداشتن، در ابتدا باور این است که من اینجا نیامدهام که معمولی باشم و از طرف دیگر قرار هم نیست که یکدفعه کار شاق و بزرگی کنم. چون اکثر آدمهای موفق کسانی نبودهاند که یکهویی قدم بزرگی برداشته باشند و اتفاقاً قدمهای کوچک برداشتند منتها هدف بزرگی داشتند. بعضیها میآیند پیش من و میگویند من خیلی زود و همینالان میخواهم گوینده بشوم! خود من شخصاً فقط در ابتدا 500 ساعت آموزش دیدم. با ما از سال 71 تا 74 کارکردند و مدام آموزش میدیدیم و تست میدادیم. پس در این راه صبر داشته باشید چون یادگیری این مهارت به تمرین زیاد نیاز دارد.