چرا از انجام گفتگوهای دشوار سر باز می‌زنیم؟

این مطلب به شما کمک می‌کند تا درک کنید چرا زمانی که با گفتگوهای دشوار مواجه هستید، احساس ناراحتی می‌کنید و چگونه به این احساسات پاسخ دهید. این احساس نامطلوب طبیعی است اما شمارا از انجام مکالمات بازمی‌دارد.

ترس را حس می‌کنید ولی به‌هرحال کار را انجام می‌دهید

اگر خود را در موقعیتی یافتید که از گفتن مطلب موردنیاز ترس دارید و شما به‌جای مقابله با مسئله سعی می‌کنید از آن فرار کنید، مهم است به خاطر داشته باشید که:

  • همین‌طور که در زندگی پیش می‌رویم، دائماً با چالش‌هایی مواجه هستیم، چه صحبت کردن برای اولین بار باشد، یا بحث در مورد معامله‌ای سخت باشد و یا شروع کار جدید.
  • مواجهه با این چالش‌ها مواردی هستند که موفقیت و ثمربخشی را در زندگی به دنبال دارد. ما این‌گونه رشد کرده و یاد می‌گیریم. برخی مکالمات احساس ترس و سختی را در ما به وجود می‌آورند، اما درنهایت اگر دائماً از مشکلات فرار کنیم، داشتن زندگی رضایت‌بخش مشکل است.

محدوده‌های آسانی و محدوده‌های کشش

نگاه کردن یک‌طرفه شما به زندگی با محدوده‌های آسانی و محدوده‌های کشش شما در ارتباط است. شما زمانی در منطقه آرامش قرار می‌گیرید که بیشتر زمان خود را صرف امور ساده‌ای سازید که نتایج قابل پیش‌بینی داشته باشند.

شما حرکت به سمت محدوده کشش را از زمانی آغاز خواهید ساخت که مواردی جدید، چالش‌برانگیز یا غیرقابل‌پیش‌بینی را آغاز کنید.

ترک محدوده آسانی

مقابله با گفتگوهای دشوار احتمالاً مثالی از مواردی است که شمارا از محدوده آسانی خارج می‌کند. آیا باید سعی کنید زندگی خود را طوری ترتیب دهید تا هیچ‌گاه از محدوده آسانی خارج نشوید؟ یا اینکه دائماً باید در کشش و تنش باشید؟ پاسخ این است که تمام زندگی خود را همیشه در محدوده کشش و تنش نگذرانید (مگر اینکه شما دائماً در برابر چالش‌ها و هیجانات کامیاب شوید) اما برای هر دو محدوده زمانی را صرف کنید.

درواقع این کار در عمل آسان‌تر می‌شود: همان‌طور که کشش و تنش بیشتری را تحمل می‌کنید، اعتمادبه‌نفس شما بیشتر می‌شود، بنابراین وقتی موارد طبیعی را گسترش می‌دهید و موقعیت‌های جدید می‌سازید، محدوده آرامش شما بیشتر و بزرگ‌تر می‌شود.

 

«اما دوست دارم که مردم مرا دوست داشته باشند!»

اینکه بخواهیم دیگران ما را دوست داشته باشند امری طبیعی است، اما اگر اجازه دهید که نیازتان بیش از رفتار شما دوست داشته شود، برای خود دردسر می‌سازید. اگر اجازه دهید تا دیگران نیازهای شمارا دوست داشته باشند، خود را در موقعیت‌های این‌چنینی خواهید یافت:

  • دادن جواب «بله» به افراد، زمانی که می‌خواهید به آن‌ها جواب منفی دهید.
  • انجام اموری که شما واقعاً خواستار انجام آن نیستید، آن‌هم تنها برای شاد نگه‌داشتن دیگران.
  • پرهیز از تصمیم‌گیری‌هایی که می‌ترسید غیرمعمول باشند.
  • و …

اگر شما زمان خود را صرف کنید که دیگران شمارا دوست داشته باشند، آن‌ها درنهایت شمارا مثل فرش زیر پا می‌بینند. اگر هدف شما این است که احترام شمارا داشته باشند، آن‌ها به‌هرحال شمارا دوست خواهند داشت.

موارد ثبت‌شده در ذهن خود را جایگزین کنید

موارد ثبت‌شده در ذهن شما (که اغلب ناخودآگاه هستند) اعتقاداتی هستند که درباره چگونگی رفتار مدنظر داریم. آن‌ها معمولاً پیام‌هایی هستند که از بچگی از والدین و معلمان یاد گرفته‌ایم. در اینجا برخی مثال‌ها از مواردی که به خود می‌گوییم وجود دارند:

  • اگر کسی از من عصبانی شود فاجعه است.
  • اگر خود را مقدم بدانم بقیه فکر می‌کنند که من آدم بدی هستم.
  • نباید کسی را ناامید کنم.
  • اگر سعی کنم به چیزی که می‌خواهم برسم خودخواهانه است.
  • و…

احساس نامطلوب داشتن درزمانی که درباره ارتباط خود با دیگران احساس ناراحتی می‌کنید، تشخیص این است که از کدام مورد ثبت‌شده در ذهن خود استفاده کرده‌اید و زمانی که موارد اصلی ثبت‌شده را یافتید می‌توانید آن را جایگزین کنید.

موارد ثبت‌شده در ذهن خود را جایگزین کنید

در اینجا برای نمونه‌هایی که در بالا ذکر کردیم موارد ثبت‌شده جدید و مفید قرار می‌دهیم:

موارد ثبت‌شده غیرمفید و قدیمی

موارد ثبت‌شده جدید و مفید

اگر کسی از من عصبانی شود فاجعه است شاید ناراحت باشم اما این پایان دنیا نیست. اگر آن‌ها عصبانی هستند مشکل خودشان است
اگر خود را مقدم بدانم بقیه فکر می‌کنند که من آدم بدی هستم باید اول مراقب خودم باشم تا بتوانم مراقب دیگران باشم
نباید کسی را ناامید کنم گاهی اوقات مردم ناامید می‌شوند، این امری عادی و غیرقابل‌اجتناب است
اگر سعی کنم به چیزی که می‌خواهم برسم خودخواهانه است رسیدن به نیازهایم امری عادی است، البته تا وقتی‌که پا روی فرد دیگری نگذارم

از زیر شخصیت درست استفاده کنید

شما احتمالاً فکر می‌کنید که تنها یک شخصیت دارید. شاید شما این مورد را به خودتان بگویید: «من شخص مهربانی هستم» یا «شخص کمرویی هستم»، بااین‌وجود، واقعیت این است که همه ما حالت‌های متفاوتی از احساسات و رفتارها داریم که به موقعیت بستگی دارد. برای مثال فرض کنید شما دارای شخصیت‌های مختلفی هستید:

  • یک شخص مسن عاقل
  •  کودک بازیگوش
  •   جنگاور قدرتمند
  •     شخص آرام و بالغ

نکته این است که زمانی که شما در موقعیت جدیدی قرار می‌گیرید، فکر کنید کدام شخصیت شما می‌خواهد پیشتاز باشد. پیام کلیدی این مقاله این است که اگر از حمله به گفتگوهای دشوار خودداری کنید، بهایی برای خودتان و دیگران وجود دارد. اغلب داشتن نگرش صحیح بیش از نیمی از مبارزه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *