در اعماق نه گفتن ؛ چرا باید نه بگوییم؟

نه گفتن

نه گفتن و رنجاندن دیگران 

در این قسمت دوست دارم موضوع نه گفتن را کمی عمیق‌تر و در  سطحی وسیع‌تر هم بررسی کنیم. و آن‌هم موضوع خیلی مهم و دیدگاه راضی نگه‌داشتن همه است. قطعاً مهربانی خوب و یکی از صفت‌های لازم برای موفقیت و انسانیت است. مهربانی ایجاب می‌کند که نسبت به ناراحتی و تنشی که ممکن است تصمیم ما در دیگران ایجاد کند، حساس باشیم و این حساسیت امری درست و به‌جاست. اما اینکه بخواهیم این حساسیت‌ها را معیار تصمیم‌گیری خود قرار دهیم یا به عبارت بهتر «بترسیم» راهی است که حتماً مانع موفقیت ما خواهد شد.

قرار است کشتی ما به کدام سمت برود؟

منظورم این است که لازم است احساسات و واکنش‌های دیگران را درک کنیم اما نباید آن‌ را معیار درست یا غلط بودن تصمیم خود قرار دهیم. بلکه بهتر است بر اساس معیارهای «درست بودن» و «حل مشکل» تصمیم بگیریم. ببینید اگر بخواهیم در مسیر زندگی‌مان درست پیش برویم باید حواسمان باشد که مقصد کشتی ما کجاست؟ باید بر آن متمرکز بمانیم در غیر این صورت چنانچه بخواهیم دیگران را راضی نگه‌داریم مثل این است که هر موجی کشتی ما را به سمتی می‌برد و هیچ‌وقت به مقصد خود نخواهیم رسید.

لازم است گاهی دیگران را برنجانیم!

در یک‌کلام برای آنکه موفق باشید نمی‌توانید تمام اطرافیانتان را راضی نگهدارید و لازم است که گاهی دیگران را برنجانیم. وقتی همه از ما تعریف و تمجید می‌کنند احتمالش هست آدم دورویی باشیم! زیرا امکان ندارد بتوان حرف حق زد و طبق ارزش‌های خاص و متعال زندگی کرد، راه خود را رفت و عده‌ای را ناراضی نکرد!
تمام راه‌حل و نگرش صحیح در این باور این است که میان آنچه باید به‌عنوان تصمیم درست و کار درست انجام دهید و آنچه به‌عنوان عکس‌العمل و واکنش از سوی دیگران دریافت می‌کنید تفاوت قائل شوید و بدانید که این دو موضوع کاملاً متفاوت است و نباید اجازه دهید روی همدیگر اثر گذارد. یعنی نگذارید عکس‌العمل دیگران روی تصمیم‌گیری شما اثر بگذارد.

آیا آسیب و رنجش یکی است؟!

برای درک بهتر این مسئله لازم است که کمی راجع به آسیب و رنجش و تفاوت آن‌ها صحبت کنیم. رنجیدن و ناراحت شدن موضوعی کاملاً طبیعی است که در زندگی همه ما رخ می‌دهد مثل وقتی‌که کسی به ما نه می‌گوید و با ما مخالفت می‌کند. رنجش مثل دردی است که یک آمپول یا عمل جراحی برایمان ایجاد می‌کند. یعنی درنهایت به نفع ما و برایمان مفید است. گاه یک نه شنیدن باعث می‌شود بیشتر در فکر فرو‌ رویم و کمی از غرورمان بگذریم.
این مسائل بخشی از زندگی همه ما هست و اگر در آن درست بنگریم همیشه باعث رشد ما می‌شود. درس‌های مهمی را به این روش گرفته‌ایم و خواهیم گرفت. اما آسیب زدن چه؟ اذیت کردن چه؟ این‌ها رفتارهای مخربی هستند و به دیگران زیان وارد می‌کنند.

نه گفتن رنجش است

می‌خواهم به این نکته برسم که گرفتن تصمیم منطقی و درست که سلامت ما و روابطمان را تضمین می‌کند نوعی رنجش است و هرگز به کسی آسیب نمی‌رساند. حتی اگر طرف مقابل طوری رفتار و وانمود کند که گویی آسیب‌دیده است. درک این مطلب کمک زیادی می‌کند تا از سر عذاب وجدان یا احساس گناه یا دلسوزی بی‌مورد تصمیم نگیریم. چون اگر بخواهیم به‌طور کامل جوری رفتار کنیم که دیگران را ناامید یا عصبانی نکنیم و بیش‌ازحد نگران واکنش دیگران باشیم هیچ‌وقت نمی‌توانیم بر مقصد خود متمرکز بمانیم و با گرفتن تصمیم‌های احساسی و نادرست زندگی خود را تباه می‌کنیم.

نه گفتن به مظلوم‌نماها!

مورد دیگری که می‌تواند کار ما را برای نه گفتن سخت کند افراد سلطه‌جو و عصبانی هستند. گاهی در نزدیکی ما افرادی هستند که خارج از حد و حدود زندگی می‌کنند. این‌گونه افراد از شنیدن «نه» متنفر هستند و معمولاً از روی بی‌مسئولیتی به‌محض نه شنیدن مثل کودکان قیل‌وقال به راه می‌اندازند(!) و به‌زور می‌خواهند از ما کمک یا امتیازی بگیرند. این افراد استاد مظلوم‌نمایی هم هستند و با تحریکاحساسات، دنبال خواسته‌های خود می‌گردند. نباید اجازه دهید بدخلقی افراد زندگی شمارا کنترل کند. نکته مهم در اینجا تعیین حدومرز است. هر بار که می‌خواهیم به کسی کمک کنیم باید حدود و شرایطی را تعیین کنیم و آن را به‌وضوح به‌طرف مقابل هم انتقال دهیم. حتی اگر این فرد همسر، فرزند یا فامیلی بسیار نزدیک است. چون اگر در برابر افراد سلطه‌جو این کار را نکنیم و اجازه دهیم خشم و بداخلاقی آن‌ها جریان عملکرد ما را کنترل کند باید منتظر تکرار مکرر اتفاقات بد باشیم و مطمئناً وقتی یک‌بار تسلیم خشم و عصبانیت چنین فردی شوید باید آماده‌باشید که بار دیگر هم که نه گفتید همین کار را بکند.

نه گفتن و از دست دادن تایید دیگران

از دست دادن تأیید یا محبت دیگران، مورد دیگری است که گاهی نه گفتن را برای ما سخت می‌کند و می‌ترسیم چیزی را که خیلی برای ما ارزش دارد از دست بدهیم. متأسفانه برای عده‌ای از ما دوست داشتن و تأیید دیگران بسیار مهم‌تر است از اینکه بخواهیم به تصمیم درست خود عمل کنیم. اما بازهم تأکید می‌کنم که افراد موفق این دو مسئله را کاملاً از هم جدا می‌کنند. تأیید دیگران یک مسئله است و تصمیم ما مسئله‌ای دیگر. به هر راهی حتی اگر شیوه‌ای غیرعادی به نظر برسد بایستی راه تصمیم خود را صحیح و منطقی دنبال کنیم. افراد موفق این را می‌دانند و باور دارند که تأیید دیگران در موفقیت واقعی فرد تأثیر آن‌چنان ندارد. خود شما هم اگر فکر کنید و در میان افراد موفقی که می‌شناسید نظر کنید درخواهید یافت که تأیید دیگران شاید در کوتاه‌مدت خوب باشد اما در بلندمدت تأثیر عمل کردن به آنچه به درستی‌اش اعتقادداریم بسیار مؤثرتر است.

چکیده فلسفه نه گفتن

 از اینکه دیگران را ناامید کنید ترسی نداشته باشید. البته اطمینان حاصل کنید که کسی را ناامید می‌کنید که باید بکنید، نه افراد خیرخواه، صادق و مسئول، بلکه افراد دمدمی‌مزاج، سلطه‌جو، بی‌مسئولیت و سوءاستفاده‌گر  را. زیرا زندگی خیلی کوتاه‌تر از آن است که اجازه بدهیم واکنش غیرمنطقی دیگران فرمان زندگی ما را بچرخاند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *