یکی از دلایلی که هرچه رابطهای عاطفیتر و صمیمیت بیشتری به خود می گیرد ، لذت بیشتری میبریم این است که وقتی در کنار یک دوست صمیمی و یا همکار صمیمی هستیم، فرصت خیلی بیشتری داریم تا خودمان باشیم. خود واقعیمان. بدون هرگونه مصلحتاندیشی و ژست و ظاهرسازی.
بههرحال هریک از ما دارای نقاط ضعف متعددی هستیم. ناراحتیهایی داریم و از مسائلی رنج میبریم که در ارتباطات سطحی معمولاً خیلی کمتر فرصت بروز اینها راداریم. ما همیشه سعی میکنیم جلوی افراد غریبه خودمان را به بهترین شکل ممکنمان نشان دهیم. حتی گاهی پا را فراتر میگذاریم و در مورد خوبیهایمان غلو میکنیم و خلاصه تصویری ایده آل از خود در ذهن سایرین درست میکنیم که البته در درونمان میدانیم که این، تمام ما نیست.
اما معمولاً در کنار نزدیکان و دوستان صمیمی خیلی به این مسائل فکر نمیکنیم. ذهنمان را درگیر این نمیکنیم که الان چگونه بنشینم؟ چگونه حرف بزنم؟ چگونه غذا بخورم؟ و… این حس، به ما راحتی و آرامش میدهد و اصلاً هم بد نیست و یکی از ملزومات در روابط خوب است در تمام ارتباطاتمان هرچه بیشتر سعی کنیم تا طرف مقابل شخصیت واقعی ما را بشناسد درستتر و بهتر این لذت را تجربه خواهیم کرد. اما چگونه؟
صمیمیت وقتی اتفاق میافتد که صادق و منعطف باشیم. در حقیقت وقتی میتوانیم همدیگر را خوب بشناسیم که احساسات، ترسها، شکستها و آسیبها را باهم در میان بگذاریم. اگر این کار را نکنیم صمیمیتی ایجاد نمیشود و حتی در لحظه ارتباط با دیگران همم احساس تنهایی خواهیم کرد.
«از در میان گذاشتن آسیبپذیریهای خود نترسید. آسیبپذیری به معنای ضعیف بودن نیست. بدانید که آسیبپذیری میتوانند نقطه قوت شما باشد.»
در یک رابطه، نقطهضعف و آسیبپذیریهای خود را نشان دهید تا طرف مقابل هم همین کار را با شما کند. شاید این ویژگی کمی در مردان بیشتر باشد که فکر میکنند بایستی اشتباهات، ترسها و نقاط آسیبپذیر خود را پنهان کنند و به دیگران نشان ندهند. یا اینکه فکر میکنند در صورتی دیگران به آنها احترام میگذارند که نقطهضعفی نداشته باشند.
یادتان باشد بهصرف وقت گذراندن با یک نفر نمیتوان رابطهای درست و بهدردبخور ایجاد کرد. بلکه باید صمیمیت واقعی شکل گیرد. برخی از ما در توانایی نزدیک شدن به دیگران ضعیف عمل میکنیم و بیشتر یکسری خصوصیات خوبمان را در یک ویترین زیبا به هم عرضه میکنیم. حتی ممکن است رابطهای را تجربه کرده باشید که باوجود گذشت زمان حس میکنید هنوز خیلی از آن انسان دور هستید و نزد او هم بهنوعی احساس تنهایی میکنید. چیزی که مسلم است این است که همه ما باید روی توانایی برقراری صمیمیت با دیگران در خود کارکنیم.
همه ما میدانیم که مجموعهای از نقاط ضعف و قدرت هستیم و هیچکس فردی را که فقط قدرت و تواناییهایش را به دیگران نشان میدهد، دوست ندارد و با این فرد حس خوبی ندارد. مثلاً اگر صادقانه به اشتباهتان اعتراف کنید اطرافیان بهاحتمال بیشتری شماراا میبخشند.. چون اگر حقیقت را نگویید خشمگینتر میشوند. یا مثلاً اگر ضعیف باشید و وانمود به قدرتمندی کنید میتواند بسیار خطرناک باشد.
ابراز کردن نقاط ضعف، تولید قدرت میکند چون پسازآن شما هیجانات خود را تخلیه میکنید و به آرامش میرسید. از منظری دیگر این شجاعت میخواهد که بگویید «میترسم» یا «احساس تنهایی میکنم» یا «انجام این کار را بلد نیستم» و …. در اینجاست که طرف مقابل میل به کمک کردن پیدا میکند و اغلب راهحلی پیدا میشود. حتی اگر با غریبهها هم آسیبپذیریهای خود را در میان بگذاریم، بیشتر نتیجه مطلوب میگیریم. اینیک اصل در ارتباطات است:
بیان آسیبپذیریها منجر به تولید روابط عمیقتری میشود چه با دوستان چه با غریبهها
چرا؟ اولاً متوجه میشوید که روبرویی هم آسیبپذیریهایی دارد (که خیلی وقتها مشابه هم هست!) ثانیاً باعث همدلی و حس کمک به شما میشود و هردوی اینها باعث صمیمیت بیشتر در رابطهتان میشود.
پس، این بار که در شرایط ناراحتی یا پریشانی قرار گرفتید بیخود وانمود نکنید که ناراحت یا پریشان نیستید. همچنین شما هم وقتی حس میکنید طرف مقابلتان ناراحت یا پریشان است تشویقش کنید تا درباره آنها صحبت کند و پسازآن هم احترام خود را به او نشان دهید که از بیان احساساتش پشیمان نشود!
شناخت سایه ها و کارکردن روی آن در ایجاد روابط صمیمی بسیار موثر می باشد .در این راستا به شما توصیه میکنیم از دوره <<موفقیت 360 درجه>>استفاده کنید: