روابط ناسالم -قسمت سوم

همان‌طور که در مقالات قبلی این دسته گفتیم در این سری از مقالات می‌خواهیم در مورد نشانه‌ها و علائمی صحبت کنیم که بتوانید روابط ناسالم و نافرجام را بهتر شناسایی کنید. در دورانی که روابط شکست‌خورده بسیار است، این سری از مقالات ارتباط سبز بسیار به یاری شما خواهند آمد، تا نه‌تنها در وقت خود صرفه‌جویی زیادی کنید بلکه از دام روابط ناسالم، آگاهی مناسبی پیدا کنید. منظور از کلمه روابط ناسالم روابطی است که هدف نهایی رابطه را برای ما محقق نمی‌کند و نهایتاً به شکست، سرخوردگی و یا هرگونه ضرر روحی و مادی منجر می‌شود.

 

قسمت سوم: وقتی‌که افراد به‌جای کمک به آزادی انتخاب دیگران، در برابر آن می‌ایستند

 
شما به‌راحتی می‌توانید ردپای این ویژگی را در روابط خود پیدا کنید. کافی است این سؤال را از خودتان بپرسید:
«او در مقابل پاسخ نه از طرف من، چه واکنشی نشان می‌دهد؟»

مصداق این موضوع را در روابط و افراد چه در مورد خودمان چه در مورد سایرین می‌توانیم ببینیم. جایی که یک‌طرف در مقابل خواسته به‌حق روبرویی در نه گفتن به رفتار یا کاری خاص، احساس رهاشدگی یا ناراحتی و غمگینی می‌کند و با متلک یا هرگونه پاسخ حمله‌ای جواب می‌دهد. برای این‌گونه افراد در هر شرایطی «نه» شنیدن کار بسیار سختی است و وقتی اطرافیان مقاومت فرد را می‌بینند کم‌کم به این نتیجه می‌رسند که باید از او فاصله بگیرند. این‌ افراد می‌توانند تأثیرات مخربی بر رابطه بگذارند و در نگاه آن‌ها شما به خاطر جدایی از آن‌ها آدم بدی هستید.

عشق از استقلال محافظت می‌کند. برای اینکه رابطه‌تان به سمت روابط ناسالم پیش نرود این جمله را همیشه در ذهن خود به یاد داشته باشید که:

وقتی در رابطه‌ای هستید، «ما» هنوز هم تلفیقی از «من» و «تو» است.

درک این نکته بسیار اساسی و مهم است چه در آغاز رابطه چه برای ماندگاری آن. یک رابطه سالم، از اعتماد دوطرفه، راحت بودن باهم و صداقت برخوردار است و البته دومین موضوع مهم یک رابطه سالم پس از پیوند، استقلال است.

استقلال به معنای توانایی محافظت از قلمروی عاطفی و معنوی‌مان در برابر دیگران است یا به‌عبارت‌دیگر حفظ حدومرز میان ما و دیگران. درواقع افراد مستقل فقط مسئولیت چیزهایی را که به آن‌ها مربوط است بر عهده‌دارند و مسئولیت چیزهایی را که متعلق به آن‌ها نیست، نمی‌پذیرند.

زمانی که استقلال خود را حفظ می‌کنیم، چیزهای خوب را به روحمان نزدیک می‌کنیم و چیزهای بد را دورنگه می‌داریم. خدا ما را خلق کرده است که در مقابل چیزهایی که خوب و خدایی نیست بایستیم. عشق هم بدون استقلال پژمرده می‌شود و می‌میرد. زمانی که نمی‌توانید به‌راحتی مخالفت خود را ابراز کنید، برقراری ارتباط به‌سادگی برایتان غیرممکن می‌شود. این عشق از روی اجبار بوده و فقط برای خشنود کردن دیگران است. درواقع عشق واقعی نیست.

نقطه مقابل استقلال «گیرافتادن» است. در این دسته از روابط، یک‌طرف رابطه، خود را در نیازهای طرف دیگر غرق می‌کند. علت اصلی این موضوع این است که یک‌طرف رابطه چنان نسبت به فردیت طرف مقابل احساس خطر می‌کند که با مرعوب کردن شخص مقابل، سعی در کنترل او دارد. در این شرایط «باهم بودن» رحمت (برای یک نفر) و «استقلال»، جهنم (برای یک نفر) است. گیر افتادن به معنی تأکید بر شباهت‌ها و حذف و بر حذر بودن از تفاوت‌هاست.

افراد سالم تفاوت‌های دیگران را تحسین کرده و برای آن‌ها ارزش قائل‌اند. آن‌ها می‌دانند به آزادی برای انتخاب و تصمیم‌گیری نیاز دارند و باید از آزادی طرف مقابل نیز محافظت کنند. همیشه بهترین نوع روابط، رابطه‌هایی هستند که دو طرف رابطه پذیرش علایق فردی طرف مقابل باشند.

برای بررسی سطح سلامت در این زمینه، به نکات زیر توجه کنید:

  • آیا طرف مقابل به پاسخ‌های منفی من احترام می‌گذارد؟
  • آیا طرف مقابل با شنیدن پاسخ منفی من قهر می‌کند؟
  • آیا طرف مقابل از پاسخ منفی من آزرده شده و مرا دچار احساس گناه و عذاب وجدان می‌کند؟
  • آیا علایق، سرگرمی‌ها و دوستانی مستقل از من دارد؟
  • آیا طرف مقابل مرا هم به داشتن زندگی مستقلی تشویق می‌کند؟

شاید شما در روابط خود هرگز به کسی جواب منفی نداده‌اید! این موضوع ممکن است بیشتر مشکل شما باشد تا دوستانتان. بنابراین دل به دریا بزنید. صادقانه حقیقت را بگویید و در صورت نیاز با دوستانتان مخالفت کنید. معیار، رویداد یا احساسی را مستقل از او انتخاب کنید و ببینید چه می‌شود. به‌این‌ترتیب از سطح سلامت رابطه‌تان باخبر می‌شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *